.gif "تفاوت نیمرو درست کردن پسرا ودخترا")
آخرین ارسال های انجمن
| عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
 پالپتومی چیست |
0 | 5 | drbalavi |
| C-Mount Camera |
0 | 13 | frhdfarazi |
| نصب و اجرای انواع ساندویچ پانل |
1 | 44 | maham98 |
| علت به وجود آمدن حباب زیر گلس گوشی |
0 | 9 | glassinja |
| بالابر هيدروليکي در مقابل آسانسور برقي بدون اتاقک : کداميک مناسب هتل است؟ |
0 | 25 | asiaborj |
| تعمیر کولرگازی در اسلامشهر |
0 | 37 | kahrobatahvieh |
| دستگاه سلفون کش حرارتی رومیزی TW-450E |
1 | 60 | vitrinnetcom |
آوا و پسر سرطانی
همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی شما باید … آوا مکث کرد !!! بابا ، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم ، هرچی خواستم بهم میدی ؟ دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم ، قول میدم ، بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ! ناگهان مضطرب شدم و گفتم : آوا ، عزیزم ، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی ! بابا از اینجور پولها نداره ! باشه ؟
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
برچسب زده شده با : جدیدترین داستان ها , داستان عاشقانه , داستان های عاشقانه , داستان , داستان طنز , داستان خنده دار , داستان های عشقولانه , هم صحبت ,
![✗وقتـی \](http://up.asiafun.ir/up/hamsohbat/Pictures/1923171_250.jpg?w=275&h=125 "✗وقتـی \")