آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 8 | tradingwitheurope |
![]() |
0 | 9 | drbalavi |
![]() |
0 | 18 | frhdfarazi |
![]() |
1 | 52 | maham98 |
![]() |
0 | 13 | glassinja |
![]() |
0 | 30 | asiaborj |
![]() |
0 | 41 | kahrobatahvieh |
حکمت
روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:
«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »
استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.
نوجوان این کار را کرد.
استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت، طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.
استاد نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.
او که از کار استاد عصبانی شده بود، با اعتراض گفت:
« استاد ! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »
استاد دستی به نوازش به سر او کشید و گفت:
«فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.
هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم می فهمی!»
منبع:dastanak.com
برچسب زده شده با : داستان , داستانک , داستان کوتاه , داستان جالب , داستان باحال , داستان جدید , داستان س , داستان زیبا , داستان خواندنی , داستان زیبا وجالب , داستان پندآموز , داستان عبرت اموز , عبرت اموز , اموزنده , dastan , dastanak ,