آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 6 | tradingwitheurope |
![]() |
0 | 9 | drbalavi |
![]() |
0 | 16 | frhdfarazi |
![]() |
1 | 52 | maham98 |
![]() |
0 | 13 | glassinja |
![]() |
0 | 30 | asiaborj |
![]() |
0 | 41 | kahrobatahvieh |
داستان کوتاه
اندیشمندی تعریف می کرد که روزی همراه با پدرشان از شیراز به منزل خودشان در تهران بازگشتند. و متوجه شدند دزد به منزلشان آمده و تمام وسایل منزل را برده و هیچ چیزی به جا نگذاشته . همه شروع به اعتراض و شکوه و گلایه کردند و به شدت متاثر شدند. همه میگفتند که همه چیز را بردند و دیگر هیچ چیز نداریم.
اما پدر خانواده با تومانینه گفت که چرا اعتراض می کنید؟ این وسایل و لوازم هنوز در این دنیا هستند ! فقط جایشان عوض شده .
برچسب زده شده با : داستان , داستان کوتاه , داستان پندآموز , داستان آموزنده , داستانک ,
مطالب مشابه

baba e moshkel dashteeeeeeeee?!!!!!